مرمرو

نوشته‌های مرجان عالمی، عاشق بی‌قرار تورنتو

Thursday, September 15, 2005

چرا نبوی نمی خوانم

نازلی خداست! اين پستش رو بخونين . به شجاعت و رک گويی اين دختر هميشه حسوديم ميشه. راستش سالهاست که می خوام بنويسم راجع به اينکه چرا نوشته های نبوی رو نمی خونم. شايد اين نوشته نازلی بهم شهامت داد و حقيقتش اينه که به خاطر حسين چيزی ننوشتم ولی ديگه مدتهاست که نبايد به خاطر حسِن کاری بکنم! هميشه حرف از اينه که فلان دختره مشکل داره و همه بحث ها هم آخرش به کامليای بيچاره ختم می شه. نمی دونم چرا هيچ کس هيچ جا نمی نويسه که اين آقای نبوی که همه کشته مردشن چه دسته گل هايی به آب نداده و چه زندگی هایی رو به هم نزده و با چه دختر های جوان و زير سن قانونی که روی هم نريخته. اين چيزهارو من می دونم به خاطر اين شش سال زندگی با حسين با کلی ازاين روزنامه نگارها و اهالی مطبوعات آشنا شدم و تو اون مدتی که تو حيات نو کار کردم. همه کاسه کوزه ها سر کامليا ميشکنه که الان که فکرشو می کنم می گم نوش جانش. خوب کرد. همه اونو دختر خراب می دونن ولی کسی اصلا حرفی از آقای داور خان نمی زنه که زمين و زمون رو آباد کرده. چرا چون همه يه جوری گير هستن که خدايی نکرده از روز بندازتشون بيرون يا باهاشون بد بشه. اگه می گين همشو بگين .