مرمرو

نوشته‌های مرجان عالمی، عاشق بی‌قرار تورنتو

Saturday, November 10, 2001

عجب فيلم قشنگی بود اين آملی. ديروز از شرکت رفتم ايتون سنتر ( يک مرکز خريد
بزرگ در دان تان تورنتو) می خواستم يه کت بخرم که چيزی پيدا نکردم . بعدش
رفتم سوار مترو بشم که مترو خراب شد البته زياد طول نکشيد تا درست شد نمی دونم
چرا اين روزا اين قدر اين مترو خراب میشه. خلاصه رفتم دم سينما و برای همه بليط
گرفتم و صبر کردم تا اومدن.سينما اينقدر شلوغ بود که خدا ميدونه. سالن پر پر بود
آخه اولين روز اکران فيلمه بود. فيلمش عالی بود . بعدش رفتيم خونه سام اينا و شرک
ديديم و کلی خنديديم. البته من قبلا تو سينما ديده بودمش. راستی حسين هم اومد
سينما. وقتی اومد کلی خوشحال شدم !! البته بعدش تا همين الان مجبور شد بيدار
بمونه ( الان صبح فردای اون روزه!) حالا هم همين وسط حال خوابش برده!! شب ساعت
يک و ربع اومديم که سوار مترو بشيم که گفت آخرين قطار رفته (با با وضع مترو اينجا
حسابی خرابه) مجبور شديم با تاکسی برگرديم.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home