مرمرو

نوشته‌های مرجان عالمی، عاشق بی‌قرار تورنتو

Sunday, March 12, 2006

از ديروز تا حالا دو تا فيلم مستند دیدم.
مردر بال راجع به معلول هايی است که ستون فقراتشون آسيب ديده و در راگبی پارا المپيک بازی می کنند. و گريزلی من راجع به مردی هست که سيزده سال بين خرس های گریزلی زندگی کرده . جالبيش اينجاست که يارو حسابی به اين خرسها نزديک می شه و اونها هم باهاش کاری ندارن. کلی با روباه ها دوست می شه و دوتا روباه مثل سگ باوفا دنبالش راه ميوفتن! من عاشق حيوانات کلی از اين رابطه لذت بردم ولی يارو يک جورايی عجيب غريب هم هست. آخرهای فيلم يه جايی شروع می کنه فحش خواهر و مادرو می کشه به مامور های پارک.
برای عيد دارم می رم ونکور پيش دوستم نسترن. کلی از دوستای بچگی ام هم اونجا هستن که می خوام ببينمشون. اميدوارم بتونم برای چهار روز همه مسووليت ها رو فراموش کنم و خوش بگذرونم. ديروز با ريش قرمز اجنبی( نمی دونم چرا اين اسمو براش انتخاب کردم) رفتيم دوچرخه سواری. سی و شش کيلومتر رفتيم.اومدم خونه و غش کردم. دارم برای ماراتن تورنتو تمرين می کنم البته امسال می خوام نصفشو بدوم و سال ديگه کامل بدوم. الان در نيم ساعت نزديکه شش کيلومتر می دوم که حالا بايد زيادترش کنم. اميدوارم که زانوهام اذيتم نکن.

3 Comments:

  • At 4:58 PM, Blogger bk said…

    choon az risheh ghermez khoshet meiaad...

     
  • At 11:58 PM, Blogger The Tough Guy said…

    So it mean Toronto is not really cold these days. Good for you! I'm getting frozen here if I go cycling. I love that. I'm Just waiting for summer.

     
  • At 12:07 AM, Blogger Winston said…

    That Grizzly guy was killed by a Grizzly bear

     

Post a Comment

<< Home