آش رشته و دلمه برگ مو
از ديروز تا حالا دويست صفحه درس خوندم ديگه داره حالم بهم می خوره از هرچی مديريت مالی! ديروز چند ساعت از درس خوندم مرخصی گرفتم و رفتم خونه سيما برای آش رشته و دلمه برگ مو . بعد از هزار سال دلمه برگ مو پيچيدم و يادم اومد که چقدر آشپزی ايرونی دوست دارم. کلی ازمعاشرت دوستان وبلاگ نويس و غير وبلاگ نويس و از فارسی حرف زدن که در طول هفته از آن محروم هستم لذت بردم . امروز ظهر هم به زور آش رشته را به خورد ريش قرمز اجنبی دادم تا از لذت خوراک ايرانی بی بهره نماند. البته خوشش اومد از آش رشته که خيلی خوشمزه بود. ولی نتونستم راضيش کنم که دلمه برگ مو بخوره. از دستش رفت! ظاهرا بعد از رفتن من کلی اتفاقات جالب مربوط به در دستشويی افتاده که بنده ازش بی خبر ماندنم. بالا خره طلسم رو شکستم و وبلاگ نوشتم حال بايد ديد که می تونم مرتب بنويسم يا نه.
2 Comments:
At 10:31 PM, Sima said…
بابا اگه می دونستم آش و دلمه دوباره تو را راه می اندازه که بنویسی، زودتر می پختیم خانوم!
At 11:33 AM, me ! said…
خودم هم هنوز نمیدونم چرا از اینکه بالاخره شروع کردی که دوباره تو وبلاگت بنویسی اینهمه خوشحال شدم!باز هم بنویس.من نوشته هات و دیدت رو نسبت به مهاجرت و فرهنگ ایرونی خیلی دوست دارم.
Post a Comment
<< Home