دکتر زنان و مانيکوريست
من امروز رفته بودم دکتر و بعدش هم رفتم ناخن هايم رو درست کردم و خدا رو هزار بار شکر کردم که نه دکتر زنان هستم و نه مانيکوريست. من اصلا با تماس با بفيه ملت مشکل دارم. خدا رو شکر در کار من جز عدد و رقم و پول، چيز ديگری رونبايد لمس کنم. هجده روز رفتم ایران و کلی بهم خوش گذشت. کلی از دوستای قديمو ديدم و پارتی کردم. به ياد دوران جوونی. بعد از شش سال ديدن تهران که حسابی عوض شده و دوستان و خانواده چسبيد. حالا بايد مفصل راجع بهش بنويسم. راجع به چلو کبابی شرف الاسلامی تو بازار. راجع به رستورانهای باحاله تهران مخصوصا رستوران بلوار که خيلی خوب بود. راجع به مشروب که دم در دليوری ميشه و راجع به درینکينگ اند درايوينگ که در ايران ظاهرا غير قانونی نيست.
5 Comments:
At 10:28 AM, Anonymous said…
welcome back!
Why you just keep writing about eating and drinking?
Why your job is better?
Marmaroo,Are you in love in Torento? or You lover of Torento?
Reza from Dubai.
At 7:12 PM, Anonymous said…
منتظرم بنویسی. دلم هم واست تنگ شذه.
At 8:16 PM, Anonymous said…
چه عجب بالاخره سر و کله شما هم ÷یدا شد رسیدن بخیر
At 2:55 PM, Anonymous said…
residan bekhayr
omidvaram in weblog ye tekooni bokhore
ba in hame dastan ke dary benevisi
At 3:13 PM, Anonymous said…
ino kheeeeili khob omadi! :))
Post a Comment
<< Home