کلی چيز می خوام بنويسم هر روز اينجاو همش هم تو راه که هستم به چيزايی که می خوام بنويسم فکر می کنم ولی اصلا وقت نمی شه. اين آخر هفته عوض درس خوندن تمام مدت خونمونو تغيير دکوراسيون دادم. حسين رو با تمام کامپيوتر و دم و دستگاش که وسط حال بود انتقال دادم به اتاق خواب و کلی جای خونمون باز شد. کلی مجله و روزنامه که جمع شده بود ريختم بيرون البته حسين بيشتر شون رو نگه داشت! و نذاشت که بريزمشون بيرون. کلی مجله Wired و Newsweek هنوز داريم. فقط خدا می دونه چقدر کاغذ هر ماه وارد خونهء چهل متری ما ميشه. هميشه دلم می خواست آبونه يه مجله خوب بشم که هر ماه بياد ولی با اين روالی که حسين سه تا مجله ماهانه و يک مجله هفتگی آبونه است و هر مجله و روزنامه ديگری که وجود دارد حتما بايد يک دور بخره ما داريم از کاغذ بالا می رويم. اينقدر خونمون خوشگل شده که خدا می دونه. حد اقل حالا چهار نفر آدم توش جا ميشه. هری پاتر دو اومده ولی من هنوز نديدمش. سه شنبه قراره بريم ببينيمش .
Previous Posts
- هزار ساله ننوشتم. خيلی گرفتارم. درس دارم و به خودم...
- ببخشيد اون کلاس تو کليسا نيست. از نظرمن شکل کليسا ...
- اولا که با اين آقای سردبير ازدواج کرده بودم به من ...
- خيلی وقته ننوشتم راستش دو سه بار نوشتم ولی پابليش ...
- رفته بوديم کمپ اين آخر هفته. يه کمپ سايت خوشگل کنا...
- فيلم Signs رو ديديم بد نبود ولی من خيلی بيشتر از ا...
- خدا رو شکر بالاخره برگشتيم به سر خونه و زندگی خودم...
- چقدر تو اين شهر غريبم. بعد از دوسال که برگشتم انگا...
- دارم می رم موهامو کوتاهِ کوتاه کنم. اولين بارم نيس...
- خوبی زندگی کردن در تورنتو اينه که فرقی نمی کنه کی ...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home