مرمرو

نوشته‌های مرجان عالمی، عاشق بی‌قرار تورنتو

Tuesday, November 19, 2002

تمام تنم درد می کنه. فکر کنم از اثرات جا به جا کردن وسائل خونه است. امروز می ريم هری پاتر. هوووورا. اينقدر درس دارم که خدا می دونه ولی نمی دونم چرا زدم به رگ بی خيالی. ديشب رفتم ورزش, اينقدر کلاس شلوغ بود که نشد برم توش. انگار همه اول هفته يادشون ميوفته که بايد ورزش کنن. مثل رژيم گرفتن می مونه که همه خانمها روز اول هفته رژيم دارن ولی آخر هفته يادشون می ره خلاصه مجبور شدم که برم دوچرخه بزنم و با دستگاه ها کار کنم الان هم تمام تنم درد می کنه. تمام آخر هفته اينجا برف باريد و فکر کنم يه پونزده سانتی اومد. همه جا خيلی خوشگل شده بود مخصوصا که تزئينات کريسمس هم شروع شده. نمی دونم چرا هميشه وقتی برف مياد آدم احساس شادی می کنه ولی بارون آدمو غمگين می کنه.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home