مرمرو

نوشته‌های مرجان عالمی، عاشق بی‌قرار تورنتو

Thursday, January 03, 2002

بالاخره صبرم تموم شد و می خوام فرياد بزنم سر اون کسايی که می گن زندگی در کانادا
بده. من نمی دونم اين عادت ما ايرانيهاست که همه چی رو بد می بينيم يا اصلا فقط بدی
ها رو می بينيم و عادت نداريم که خوبيارو بگيم يا حتی بهش توجه کنيم.من تو اين يک
سال که اومدم اينجا پای صحبت خيلی ها نشستم و از جوان و پير و تازه وارد وکسی که
سی ساله اينجاست همه يه جورايی شاکين! می دونين ايرانی جماعت با هيچی راضی
نميشه حتی اگه ماه به ماه پنج هزار دلار چک بفرستن در خونش باز يه بهانه مياره ناله کنه.
نمی دونم چرا ما نمی خواهيم بفهميم که فقط بهشت خداست که همه چيش عاليه و عيب
نداره تازه همرو هم اونجا راه نمی دن! کلی شرايط داره.
من نمی دونم اين آقايو ن و خانما چرا اگه اينقدر ناراحتن تشريف نمی برن مملکت خودشون.
يه کشوری داره بهشون دکتر دوای مجانی می ده. می تونن واسه درس خوندن وام بگيرن و
با بهره کم پس بدن . اگه کار نکنن دولت بهشون حقوق می ده. با یه درآمد معمولی زير
متوسط همه می تونن خونه بخرن. هرکی هرچی دلش می خواد می پوشه و می گه و
کسی بهش گير نمی ده. کسی حق نداره کودک آزاری و زن آزاری کنه و با يه تلفن ميان پدر
يارو رو در ميارن.کسی مجبور نيست برای خرج زندگی فاحشه بشه. آدمها به خودی خود
خيلی ارزش دارن.کسی را به خاطر يه چک زندان نمی برن ولی اگه کسی رو اذيت کنه
حسابی بايد جواب پس بده.
همه جا وسيله نقليه عمومی هست و هميشه هم سر وقت کار می کنه.و هزاران هزار
مزايای ديگه که تو ايران خوابشم نمی ديديم. البته نمی گم بدی نداره ولی اونقدر نيست
در مقابل خوبياش .
یه مثلی هست می گه خلايق هرچه لايق
انگار بعضی ها لايق اين همه توجه و امکانات نيستن.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home