دوباره هزاره ساله که چيزی ننوشتم. نه راجع به زلزله نوشتم نه اتفاقهای ديگه که افتاده. راستش من در اين چند روز اخير دارم تمام اراده ام راجمع می کنم که يک برنامه ای بريزم که به تمام کارهای عقب موندم برسم. فردا شنبه است و بر اساس عادت قديمی ايران می شه شروع کرد. کاری که بايد بکنم اينه که از شر تلويزيون خلاص شم. اين نشستن پای تلويزيون آدم رو از همه کاری می اندازه. فعلا اهداف کوتاه مدت اين است که مرتب ورزش کنم ، به درسم که عقب هستم برسم و کم کم شروع کنم کلی آدم رو که بايد بگم بيان خونمون دعوت کنم. از اون مطلبی که حسين برای تولد من نوشته بود يک هفته گذشته ولی هنوز هم دير نشده! راستش خيلی خوشحال شدم از خوندن اون مطلب و يه کمی هم اشک تو چشام جمع شد. يکی از خوبی هايی که حسين داره اينه که هميشه از کارهايی که من می کنم تشکر می کنه وهيچوقت فکر نمی کنه که من وظيفه ام است که کاری رو انجام بدم. اين حداقل تحمل اينکه زياد به من کمک نميده را آسان می کنه! راستش تازگی ها خيلی بهتر شده گوش شيطون کر. ولی بهترین خصوصيت حسين که من هميشه بابتش خدا رو شکر می کنم اینه که حسين اصلا غيرتی بازی گند ايرانی ها رو نداره. حتی يک ذره. چيزی که بين ايرانی ها چه مذهبی چه غير مذهبی فراوان ديده می شه.
Previous Posts
- صدام هم دستگير شد. برای اولين بار روز يکشنبه ساعت ...
- عصری تلويزيون رو روشن کردم. يک بحث در کانال سی بی ...
- دوباره نزديک يک ماه شد که ننوشتم! الان هم اينقدر د...
- راستی اگه وقت کنم يه صورت از مخارج و درآمد های خان...
- از ديدن صحنه های احساسی مسخره گرفته تا ديدن خبر اي...
- دندان عقل
- عروسی در ونکور
- امروز از صبح همش کار کردم. جارو، دوتا سری لباس شوي...
- چند وقته خوابهای عجيب می بينم. ديشب خواب يه دوست ق...
- وبلاگ نويسی
0 Comments:
Post a Comment
<< Home