مرمرو

نوشته‌های مرجان عالمی، عاشق بی‌قرار تورنتو

Thursday, May 29, 2003

نيما بهنود پسر مسعود بهنود از دوستان قديمی من است که در نيويورک زندگی می کند و فوق العاده با استعداد است و به تازگی وبلاگ نوشتن را شروع کرده است. اميدوارم مثل من تنبلی نکند و مرتب بنويسد مخصوصا که زندگی در نيويورک خيلی چيزها برای نوشتن دارد.

Tuesday, May 13, 2003

امروز يکی از بهترين و باحالترين فيلمهای عمرم رو ديدم. نمی دونم چی تو دزدی های بزرگ اينقدر جالبه که هر چی ازش فيلم می سازند بازم آدم ازش لذت می بره. فيلم کانفيدنس ( حوصله ندارم فارسی رو انگليسی کنم) خيلی باحال بود. يک ‍‍‍پسر فوق العاده خوشتيپ (ادوارد برنز) و يک دختر خيلی( ريچل وايس) خوشگل داشت و باعث شد که من ليست هنر پيشه های مورد علاقه ام رو عوض کنم(از نظر خوشتيپی که البته عامل فوق العاده تاثير گذار در ديدن يک فيلم برای من است! من که مثل حسين سينما نمی خونم و می تونم تا دلم می خواد فيلم دوزاری ببينم واسه خوشتيپی هنرپيشه ) خلاصه اين آقای ادوارد برنز رفت در رده سوم بعد از هيو گرانت (که خداوند نگهدارش باشد همیشه ان شا الله) و دنيل دی اوييس. و باعث شد آفای ژيل گارسيا برنال و جان کربرت و ريچارد گيير هر کدام يک درجه سقوط کنند. بازی داستين هافمن در اين فيلم بی نظیر بود. یه جوری آدامس می جويد که آدم می خواست کلشو بکنه و آخر فيلم هم که با آهنگ کلد پلی تموم شد کاملا فيلم رو تکميل می کرد. فقط این فيلم یک صحنه سکسی داشت که خيلی بی خود بود فکر کنم بزور گذاشته بودنش و بود و نبودش تاثیری نداشت.