کار جديد
بالاخره کارپيدا کردم. الان يک دو سه ماهی هست که دارم می گردم البته حسابی نمی گشتم برای اينکه سر کار بودم و فقط می خواستم کارم رو عوض کنم که به خونمون نزديک تر باشم و مجبور نباشم تا می سی سا گا برم. اينقدر بردن و آوردنم تا بالا خره استخدام شدم . ديگه لباسهای رسمی ام داشت تموم می شد. قبل از کريستمس يک بار رفتم مصاحبه و از هفته پيش هم سه بار رفتم و با انواع اقسام آدمهای اون شرکت مصاحبه کردم. اينجا رسمه که قبل از اينکه بری مصاحبه بايد در مورد شرکت تحقيق کنی که وقتی می ری اونجا به اصطلاح اونا بدونن که خيلی برات جالبه که اونجا کار کنی و کلی هم راجع بهشون می دونی. من هم در مصاحبه آخرم چون ديگه همه چی راجع به شرکت می دونستم رفتم اسم ريیس شرکت که باهاش مصاحبه داشتم رو سرچ(search) کردم و وقتی رفتم مصاحبه میدونستم که يارو برزيلی هست و کدوم مدرسه و دانشگاه رفته و چند سالشه و تو کدوم تيم هاکی بازی می کنه. تازه عکسش هم آن لاين بود.آخر مصاحبه داشت بهم می گفت که خيلی ها بهش می گن که شبيه ايرانی هاست. آخرين بار هم که برای مصاحبه آخر رفتم بردنم ناهار بيرون. راستش خيلی خوشحالم که حتی يک نفر ايرانی هم تو اون شرکت کار نمی کنه. اين همه سال کار کردن با ايرانی ها برای تجربه خوب بود ولی کافی بود و اميدوارم که ديگه کارم به ايرانی ها نيافته. اينجا هم حقوقش خيلی بهتره و هم کلی مزايا داره. سه هفته تعطيلی درسال و بيمه کامل که عاليه ولی غير از اون روز تولد يا هر روزی تو اون ماه که بخوام تعطيلم. پول رفت و آمد و پارکينگ رو هم می دن .