Boston Balloon
بعد از دوازده ساعت تو ماشين نشستن(شش و نيم صبح راه افتاديم و صبحانه رو ساعت هشتو نيم تا نه و نيم تو کینگستون خوردیم و شام رو هم تو يک شهری به نام اسپرينگ فيلد. شايد يک نفر به اسم هومر سيمسون تو اون شهر زندگی کنه)بالاخره رسيديم به بوستون و ماشين رو پارک کرديم و وسايلمون رو آورديم بالا. بوستون شهر خوشگليه . کلی راه رفتيم ديشب و سوار بالن شديم. بعله بالن . توی بوستون کامن پارک يک قسمت هست که می تونی بالن سوار شی و تمام شهر رو از بالا ببينی. من چتر دستم بود وقتی سوار بالون می شدم و يارو که مسئول بالونه بود بهم گفت که چتر مياری که اگه يک موقع چیزی شد مثل مری پاپينز بپری پايين. بعدش رفتیم يک بطری پينو نوار سنتا کلارا خوردیم با آرتيشو ديپ و آمديم خونه. هيچی بهتر از اين نيست که صبح با قهوه مورد علاقه حاضر آماده از استارباکس از خواب بيدارشی! امروز صبح رفتم يک قسمت از مسير ماراتن بوستون رو ديدم. ارنستو داره سر و کلش اینجا پيدا ميشه.
داستان رو از زبان همسفر بخونید.