اول اينکه دوست خيلی خيلی عزيز و هنرمند و با استعداد من امروز نمايشگاه عکسش شروع می شه و اگه تونستين حتما يه سر بزنين. من کارهای سام رو خيلی دوست دارم و اولين وب سايتی که هر روز می بينم سايت سام است. در ضمن بايد بگم که طلايه کلی واسه امروز زحمت کشيده واسه همين اگه رفتين اپريشيت ! کنين.دوم اينکه من ديشت با دو تا از دوستام رفتم فيلم مترجم . فيلم خوبی بود ولی ارزش ديدن تو سينما رو نداره. هرچند که نيکول کيدمن خيلی خوب بود توش و شان پن هم مثل هميشه دوست داشتنی ولی از اول فيلم می شد حدس زد که آخرش چی می شه. بدی اين فيلم های هاليوودی همينه که می دونی آخرش بالا خره خوب تموم می شه و خوب تموم شدنم يعنی آدمهای بد به جزای کاراهای بدشون می رسن و دوتا هنرپيشه اول فيلم با هم می رن. ولی اين دوتا فقط همديگرو بغل کردن. حالا نمی دونم بگم خوش به حال شان يا نيکول. راستی ما ساعت هفت رفتيم پارامونت و طرفداران سينه چاک استار وارز از ساعت نه و نيم صبح برای ديدن فيلم در ساعت دوازده شب صف بسته بودن. اينها رو که می بينم ياد کونن اوبرايان میافتم که تعريف می کرد که تو يک دانشگاهی يک درس در باره زبان لرد آف دِ رينگز گذاشتن. بعدش گفت که در اون زبان لغت دختر وجود نداره! خبر بعدی اينه که ناتالی پورت من در کن با کله تراشيده ظاهر شده و کلی ملت گيک و نرد رو نا اميد کرده. راستی هفته پيش سی بی سی مينی سری الويس رو در دو قسمت نشون داد. جدا که اين جاناتان خوشتيپ خوب الويسی شده بود. واقعا خوب بازی می کرد. سی دی الويسم رو بردم تو ماشِن و حالا الويس رو با قيافه جاناتان تجسم می کنم! راستش علاقه من به اين هنرپيشه از فيلم بند ايت لايک بکهام شروع شد.
راستی می دونين جان لنون راجع به الويس چی گفته؟
Before Elvise there was nothing......